جدول جو
جدول جو

معنی ثنا کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ثنا کردن
مدح کردن، ستایش کردن
تصویری از ثنا کردن
تصویر ثنا کردن
فرهنگ فارسی عمید
ثنا کردن
(اُ دَ شِ کَ تَ)
اثناء، تثنیه. حمد و ستایش کردن:
ثنا میکنم ایزد پاک را
ثریاده طارم تاک را.
ظهوری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنا کردن
تصویر بنا کردن
عمارت کردن، ساختمان کردن، ساختن عمارت
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خِ فُ خوا / خا دَ)
سباحت. خود رادر روی آب نگاهداری کردن و بردن بوسیلۀ حرکات دست و پا. آب بازی کردن: طمطمه، شنا کردن. عوم. (منتهی الارب). رجوع به شناب، شنار، شنا و شنو شود، انجام دادن نوعی ورزش که در اصطلاح ورزشکاران قدیم شنا گویند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شنا شود
لغت نامه دهخدا
(دُ گَ تَ)
نابود کردن. مقابل فنا شدن:
دیدۀ ما چون بسی علت در اوست
رو فنا کن دید خود در دید دوست.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابا کردن
تصویر ابا کردن
سر باز زدن امتناع کردن سرباز زدن ابا داشتن ابا آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثناکردن
تصویر ثناکردن
ستایش کردن مدح گفتن، حمدگفتن محمدت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادا کردن
تصویر ادا کردن
گزاردن پس دادن باز پرداختن توختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنا کردن
تصویر بنا کردن
عمارت کردن ساختمان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بر روی آب به وسیله حرکات دست و پا حرکت کردن سباحت. شناه کردن: هم در آن حال همی کرد به دریای ضمیر - خاطر من ز پی حرص مدیح تو شناه. (سنایی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسا کردن
تصویر رسا کردن
اکمال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ثبت کردن
تصویر ثبت کردن
دفترینه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
شنا کردن: زندگی بی دغدغه در آبهای کدر: مانع غرق شدن یا فرو رفتن در آب: بدبختی شنا کردن در آبهای با جریان تند: کاری جسورانه تماشای شناگران: تحقق یافتن آرزوها کسی که در آب زلال شنا میکند سمبل غسل تعمید و مبرا شدن از ناپاکیها استفاده میکند که نشانگر باروری روحی کامل است و بدان معناست که فرد پس از یک دوره پاکسازی آمادگی لازمه را جهت باروری کسب کرده است. او با یک فکر روشن که از تمامی ناپاکیها شسته شده است از خواب برخواهد خاست - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
للسّباحة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
Swim
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
nager
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
плавати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
ว่ายน้ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
плавать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
تیرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
সাঁতার কাটা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
kuogelea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
pływać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
泳ぐ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
לשחות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
수영하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
schwimmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
तैरना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
zwemmen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
nuotare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
nadar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
游泳
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شنا کردن
تصویر شنا کردن
berenang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی